راز دل
ای بی وفا راز دل بشنو از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر…
ای بی وفا راز دل بشنو از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر…
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست، محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست…
به سر می دوم رو به خانه تو که شاید بیابم نشانه تو، فتاده ز پا خسته آمده ام که سر بگذارم به شانه تو…